اگر اهل روستاگردي باشيد، حتما نام روستاي پالنگان راشنيده ايد. روستايي که نه تنها زيباترين روستاي تاريخي غرب کشور به شمار مي رود، بلکه در مقايسه با روستاهاي هم رده اش، يک سر و گردن هم بالاتر به نظر مي رسد. پالنگان روستايي پله کاني است که در ميان ديواره اي کوهستاني محصور شده و چشم اندار فوق العاده اي پيدا کرده است.
اگر اهل روستاگردي باشيد، حتما نام روستاي پالنگان راشنيده ايد. روستايي که نه تنها زيباترين روستاي تاريخي غرب کشور به شمار مي رود، بلکه در مقايسه با روستاهاي هم رده اش، يک سر و گردن هم بالاتر به نظر مي رسد. پالنگان روستايي پله کاني است که در ميان ديواره اي کوهستاني محصور شده و چشم اندار فوق العاده اي پيدا کرده است. ويژگي منحصر به فردي که اين روستا را از روستاهايي شبيه ماسوله و کندوان جدا مي کند.
اين در حالي است که معماري اين روستا، عبور رودخانه خروشان سيروان از كنار دره هاي روستا، قلعه تاريخي پالنگان، آبشارهاي متعدد پله كاني و چشمه هاي دائمي آب معدني جلوه خاصي به اين روستا بخشيده اند.
جاذبه هاي فرهنگي
تابستان گرم و بهار معتدل پالنگان باعث شده كه كوچ بهاري عشاير به ارتفاعات اين روستا يکي از جاذبه هاي گردشگري فصلي باشد. به خصوص که اين کوچ همراه با اجراي بسياري از مراسم سنتي عشاير كرد مثل اجراي موسيقي گريان، چپله و سياچمانه همراه است و اگر خوش شانس باشيد و مناسبت هاي تقويم هم همراهي کنند، مي توانيد مراسم مذهبي، عروسي، شب يلدا و خوشآمد گويي به نوروز را هم در اين روستا ببينيد.
اما جاذبه هاي قومي و فرهنگي پالنگان به همين جا ختم نمي شود. مردم خوش ذوق پالنگان وقت زيادي از فراغت شان را صرف بازي هاي محلي مثل اسب سواري، گرزبازي، قل قلان و چاك چاك مي کنند و اگر در ايام غير كاري مثل پاييز و زمستان که کشاورزي در اين روستا تقريبا تعطيل است سري به پالنگان بزنيد، مي بينيد که در اكثر كوچهها و چشم اندازهاي روستا مردم در حال بازي هاي سنتي هستند.
روستايي براي تمام فصول
شايد برايتان جالب باشد اگر بدانيد که پالنگان يكي از 7 روستاي هدف در گردشگري استان كردستان است كه پس از انجام مطالعات كارشناسي بدون هيچ تغييري در بافت خود به روستاي گردشگري تبديل شده است.
روستاهاي تاريخي صلوات آباد بيجار، اورامان تخت، خسروآباد گروس، نوره سنندج، آويهنگ و ژاورود غربي ديگر روستاهاي هدف كردستان هستند كه همگي داراي بافت قديمي با معماري اورامات هستند و تمام خانههاي اين روستاها به طريق سنگ چين ساخته شدهاند.
براي ديدن پالنگان بايد سري به كامياران بزنيد. اين روستا كه در 57 كيلومتري كامياران قرار دارد از نزديكترين پمپ بنزين 45 كيلومتر فاصله دارد و فاصله آن تا نزديكترين واحد اقامتي _ مهمانپذير _ چيزي حدود 110 كيلومتر است. اما با اين حال شما هميشه مي توانيد روي مهمان نوازي مردم روستا براي يک اقامت کوتاه در خانه هاي روستايي حساب کنيد!
پالنگان با اين كه در يك منطقه كوهستاني واقع شده، اما مسير صعب العبوري ندارد. آسفالت بودن مسير امکان خوبي است که در تمام طول سال امكان بازديد از اين روستا را به شما مي دهد.
طعم لذيذ طبيعت!
اگر گذارتان به پالنگان افتاد، حتما سراغ کشک و روغن حيواني اين روستا را از محلي ها بگيريد. سوغاتي هاي اصيلي که از طبيعت سبز و پربرکت اين روستا به دست آمده اند و مي توانند يادگار خوبي براي شما و اطرافيانتان باشند. علاوه بر اين، وقت سفر به پالنگان جايي هم براي خوردن ماهي هاي تازه در کنار غذاهاي خوشمزه محلي باز کنيد. واحد شيلاتي که در كنار روستا قرار گرفته، تازه ترين ماهي هايي که در شهرهاي مرکزي کشور امکان دسترسي به آنها را نداريد، در اختيارتان قرار مي دهد!
علت نامگذاری روستای پالنگان نگین ارتفاعات شاهو در کامیاران
روستای پالنگان یکی از زیباترین شگفتی های طبیعت الهی در کامیاران است که همچون نگینی بر فراز ارتفاعات شاهو می درخشد در این جا با هم سفری می کنیم به روستای پالنگان واقع در 45 کیلومتری شهرستان کامیاران.
نام این روستا در گذشته به دو معنی بوده اول آنکه پالنگان در ابتدا "پلنگان" بوده، به معنی «زیستگاه پلنگ» و دیگر آنكه "پال" در زبان كردی و محلی به معنی «تكیه دادن» بوده و به دلیل اینکه این روستا شیب زیادی دارد به پالنگان معروف شده است.
در 45 کیلومتری شمال غرب شهر کامیاران در دره ی تنگی ور قلعه ی تاریخی به نام پالنگان قرار گرفته است که زمان دقیق ساخت آن مشخص نیست ولی چنانکه در کتاب معروف تحفه ی ناصری آمده مدتها محل سکونت امرای کلهر بوده و بعدها خاندان اردلان که از والیان کردستان بودند در سال 564 هجری قمری آن را جزء قلمرو و متصرفات خویش قرار داده اند و بعدها بر استحکامات آن افزوده و بناهایی رفیع از مسجد و دکان و غیره در آن ساخته اند.
مردمان این روستا به لهجه "اورامی" صحبت میکنند و از لحاظ پوشش ظاهری نیز لباس مخصوص محلی که همان لباس کردی است را میپوشند.
پرورش و عرضه ماهی قزلآلای زنده یکی از بهترین جاذبه های روستای پالنگان به واسطه خصوصیات آب رودخانه ای است که در جوار این روستا جاری است.
به طوری که بزرگترین مجتمعهای پرورش ماهی در کنار این روستا ساخته شده است و بیشتر گردشگران به علت تازگی ماهیها اقدام به طبخ ماهی در این مکان کرده یا اهالی روستا آن را برای گردشگردان طبخ میکنند.
برای هر اسم و لقبی روایـــات و مکتوبات زیــــادی پیدا می شود که قبول صحت و درستی آن را زیر سوال می برد ؛ اما در این مورد آنچه که در زیر نوشته شده با درصد بـــالاتری نسبت به سایر احتمالات برخوردار است :
در روایات نقل شده که در زمان نادر شاه افشـــــار ، هنگامی سپاه ایرانیان به فرماندهی شاهرخ میرزا در شمال شرقی ایران در حال جنگ با ازبکان و دفاع از خراسان بوده ، نادر شاه افشار در راه سفر حج بود که خبر پیروزی سپاهیان ایران به آنها که در دشتی خوش آب و هوا و خرم مابین سنه دژ و کرمانشاهان که پر از چشمه های جوشـــــان و مراتع پر گـــــل بوده ، بودند می رسد و بــاعث شادی و مسرت شاه و یارانش می شود ؛ لذا شاه افشار وقتی از اطرافیـان اسم آن دشت را می پرسد . هیچ یک از یاران اسم آن محل را نمی داند !.
لذا شـــاه افشــار به میمنت و مبارکی اینکه خبر این پیروزی در آنجا به او رسیده و باعث شاد کامی خود و یارانش میشود ؛ آنجا را ( کام یاران ) می نامد.
رشته کوههای شاهو در جانب شمال غربی آن با پانزده قله مهم ، عمده ترين برجستگی و دشت حاصلخيز "کامياران"، مأمن بيش از دو سوم ساکنان اين شهرستان و رستنگاه خوشه های طلايي گندم ، در جانب جنوب همواری عمده آن را تشکيل می دهند . به يمن بارندگی تقريباً کافی به سبب جهت مناسب رشته کوههای آن رودهای کوچک و بزرگ زيادی در آن جاری است که از آنها به جهت پر آبی رود "سيروان" و از نظر طويل بودن "گاورود" شاخص ترينند ، بااين وجود توزیع نا مناسب بارندگی در طی فصول ، بهعنوان يکی از مشکلات منطقه از نظر اقليمی سبب شده است که مساحت فراوانی از زمينهای زراعتی آن به شيوه ديم کشت شود . منطقه کامياران بخشی از س تگاه مردمانی بوده است که پس از ترک غارنشينی ، تمدن "سفال نخودی" راخلق کردند. کاوشهای انجام گرفته د رتپه های "توبره ريز" واقع در 2 کيلومتری غرب کامياران و "تيانه" واقع در 16 کيلومتری غرب کامياران حکايت از سابقه س ت انسان در اين منطقه در هزارة پنجم قبل از ميلاد دارد. "کتيبه تنگی ور" و "قلعه سيرتاو" (قلعه پالنگان) دو اثر تاريخی برجسته منطقه می باشد نمادهايي از ناميرايي دوم انسان شد واز فراسوی قرون و اعصار اين معنا را فرياد زده اند هم اکنون در شهر کامياران هفت دهستان و 160 روستای تابعه جمعيتی قريب به يکصد و ده هزار نفر س ت دارند که غالباً در شهر کامياران به سر می برند . هسته اوليه شهر کامياران که حوالی سالهای 1300 خورشيدی به صورت روستاايي با معيشت کشاورزی و دامپروری بوده است . در سالهای بعد دستخوش تغييراتی سريع می گردد ، از جمله اين تغييرات استقرار يکسری امکانات و خدمات اداری و سرازير شدن سيل جمعيت مهاجر روستاهای اطراف به جانب آن است به نحوی که در فاصله دو دهه ( 1355 تا 1375 ) جمعيت ساکن در آن سه برابر می شود . يکي از دلايل عمده مهاجرت مردم از روستاهاي اطراف به کامياران نا امني روستاها در سال هاي 1357 تا 1365 به علت جنگهاي چريکي احزاب کردي با نيروهاي حکومت ايران بعد از انقلاب 1357 بود و نيز بيشتر به خاطر زمين گير شدن اقتصاد سنتی منطقه و قرارگرفتن شهر کامياران بر دو جانب محور ارتباطی دو مرکز استان سنندج و کرمانشاه وبه تبع استقرار حجم قابل توجهی از امکانات و خدمات اداری ، عمده ترين دلايلی است که در خصوص رشد نامتوازن جمعيتی شهر کامياران بر شمرده اند . زبان کردی زبان رايج و لهجه های اردلانی ، اورامی و کردی کرمانشاهی به ترتيب گويش زبانی غالب مردمان منطقه می باشد . توانايي های بالقوه کشاورزی ، تدريجاً اقتصاد مبتنی بر کشت و زرع مردمان منطقه را باعث شده است جهت باغداری ، پرورش ماهی و نبور عسل فراهم ساخته است هم اکنون بخش کوچکی از موهبت طبيعی در خدمت تأمين معاش مردم قرار گرفته است . معادن سنگ ساختمانی ، از جمله مهم ترين منابع مورد استفاده در منطقه می باشد که در اين ميان می توان به معادن سنگ گاوشان و شترمل از توابع دهستان سورسور و معدن کوبگار از دهستان ژاوه رود از نوع سنگ مرمريت مرغوب اشاره نمود . قاليبافی ، جاجيم ، گليم و موج بافی از جمله مهم ترين صنايع دستی منطقه می باشد که در سالهای اخير به تبع سياستهای کلان ناکارآمد در اين خصوص ، آينه ای اميد بخش جهت رونق دوباره آنها قابل تصور نيست . نطفة صنعت در اين منطقه هنوز بستر نشو و نما نيافته است .شهرستان در فصول بهار و پاییز آب و هوای دلپذیری دارد.
مدیرکل میراث فرهنگی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان کردستان گفت: در جلسهی شورای ثبت در تاریخ 25 دیماه امسال که در ادارهی ثبت سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور برگزار شد این سه روستای با ارزش حائز شرایط ثبت در فهرست آثار ملی کشور شناخته شدند.
«رسول اشتودان» در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقهی کردستان، اظهار کرد: این سه منطقه بهعلت بافت و منظر فرهنگی، طبیعی و بکر در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیدند.
وی افزود: روستای هورامان، بافت پلکانی منحصربه فردی دارد.
معماری هورامانات و سرسبزی این منطقه کوهستانی رویای پلههایی به سمت بهشت را متصور میکند.
خانههای این روستا با سنگ و اغلب بهصورت خشکه و بهصورت پلکانی ساخته شده است. مردم منطقه معتقدند اورامانات تخت زمانی شهری بزرگ بوده و مرکزیتی خاص داشته از همینرو از آن بهعنوان تخت یا مرکز(حکومت) ناحیهای اورامان یاد میکردهاند.
به جز وضعیت خاص روستا از نظر معماری، موقعیت چشمههای پرآب، مراسم خاص و آداب و رسوم و وجود مقبره و مسجد پیر شالیار و بهویژه جمعیت و تعداد سکنهی قابل توجه آن نشانگر اهمیت منطقه از زمان ساسانی است.
پوشاک کردی آمیزهای از رنگ و نقش است. در کجا و چگونه میتوان زیباترین رنگهای دنیا را در کنار هم دید. لباس مردم اورامانات کردی است. پیش از ورود پارچه و کفشهای خارجی و دیگر منسوجات داخلی به استان کردستان، بیشتر پارچهها و پای افزار مورد نیاز آنها توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته میشده است.
روستای پالنگان (پلنگان) زیباترین روستای تاریخی استان کردستان و از توابع شهر کامیاران است که در ابتدای منطقهی اورامانات قرار دارد. این روستا با معماری ویژهی پلکانی چشمانداز منحصربه فردی دارد. خانههای روستا سنگچین است و مابین سنگ ها از هیچ ملاطی استفاده نشده است طوریکه پشت بام خانه پائین به منزلهی حیاط خانه بالاتر است.
پالنگان بیش از 1000 نفر جمعیت دارد که به لهجه اورامی(یکی از گویش های قدیمی کردی) صحبت میکنند.
علاوهبر چشمانداز زیبای معماری این روستا، عبور رودخانهی خروشان سیروان از کنار درههای روستا، قلعهی تاریخی پالنگان، آبشارهای متعدد پلکانی و چشمههای دائمی آب معدنی جلوهی خاصی را به این روستا بخشیدهاند.
روستای ژیوار در منطقهی هورامان استان کردستان، شهرستان سروآباد در جنوب کوههای کوسالان و در کنار رودخانهی سیروان و در همسایگی شمالی روستاهای بلبر و سلین واقع شده است. ژیوار در گویش کردی به معنی زندگی است.
این روستا میان درهای قرار دارد که باغها و جنگلهای سرسبز بلوط حاشیهی آن را فراگرفته است. تابستانهای گرم و معتدلی دارد و زمستانهای آن سرد است.
روستای ژیوار یکی از روستاهای مطرح ایران است. از نظر پاکی رتبهی سوم کشوری را دارد و دارای مناطقی زیباست.
روستای ژیوار در شرق اورامان تخت قرار دارد و بهعلت صعبالعبور بودن مسیرش کمتر به آن اهمیت داده شده است.
بافت پلکانی روستا و بناهای سنتی آن، تراکم باغهای انار، انگور و انجیر، مسیر رودخانهی سیروان در نزدیکی روستا، درهی دربند در وسط روستا، کوه مشهور و مرتفع کوسالان در شمال روستا، پوشاک و لباس محلی اهالی، مهماننوازی مردم روستا، قرار گرفتن روستا در دره و حصار کوههای دیدنی و جنگلهای سرسبز، استراحتگاه چشمهی دیدنی و بسیار خنک(چه مه) چشمهای که تقریباً بیشتر باغهای روستا را آب میدهد، از جذابیتهای روستا بشمار میآید.
«پالنگان» یكی از روستاهای دهستان «ژاورود» از توابع شهرستان كامیاران است و در 47 كیلومتری شمال غرب این شهر قرار دارد . روستا در دامنه كوه و در دو طرف دره قرار گرفته و خانه های آن با سنگ و عموما به حالت پلكانی ساخته شده و پشت بام منزل پایین حیاط منزل بالا است .
این روستا علاوه بر داشتن معماری زیبا ، دارای چشمه ها ، آبشارها و طبیعتی سرشار از زیبایی منحصر به فرد در استان كردستان است و در كنار رودخانه ای قرار گرفته كه به رودخانه سیروان می پیوندد .
این ناحیه یكی از مراكز مهم كردستان از دوره سلجوقی به بعد بود و بقایای قلعه پلنگان كه مجاور روستا و در بالای كوه قرار گرفته موید این امر است .
در عصری که استفاده از سوخت های فسیلی برای تولید انرژی امری متداول و البته معضلی بزرگ تبدیل شده است یافتن راهی برای تولید انرژی پاک و البته ارزان قیمت می تواند ایده ای خوب باشد مخصوصا که این راه به اقتصاد خانواده ها هم کمک شایانی خواهد کرد. یکی از انرژی هایی که رایگان و البته در دسترس همگان است انرژی خورشیدی است که برای مهار آن و تبدیل آن به انرژی برق از پنل های خورشیدی استفاده می کنند.
Jun-se Kim و دو همکار خود ایده بسیار جالبی در به کار بردن پنل های خورشیدی در مهار نور خورشید و تبدیل آن به انرژی برق به کار برده اند. این طراح پنل های خورشیدی را با پنجره ها تلفیق کرده و نتیجه آن پنجره های انرژی زا شده است. با تابش خورشید به پنجره ها آنها به کمک پنل های خورشیدی که در بدنه خود دارند این انرژی را ذخیره و به انرژی برق تبدیل می نماید و از طریق پریزهایی که در پایین پنجره و در جدار داخلی آن تعبیه شده است می توان وسایل برقی خود را به آن زد و موبایل یا تبلت خود را شارژ کرد و یا از سایر وسایل برقی استفاده نمود.
گروه هنرهای نمایشی توسکا و سیر تا پیاز تئاتر کامیاران
آینده هنری اگر نامعلوم باشد ممکن است هنرمند به ورطه ناامیدی پرتاب گردد و هنر نزد وی در این ورطه به پشیزی نیارزد، اما هنرمند ققنوس وار برمی خیزد و از خاکستر خود دوباره جان گرفته و بیرون می جهد، نرخ طلا می یابد و دوباره اوج می گیرد. بدین خاطر است که هنر همیشه مانی و ماندگار است.
به گزارش شاهو خبر؛ در اواسط دهه 60 با تشکیل گروه های نمایشی وابسته به امورتربیتی و کانون های فرهنگی، تئاتر در کامیاران تولدی دیگر یافت؛ تا قبل از این دوران اگر هم گروه های پراکنده ایی در این شهر فعالیت داشتند تاریخچه ایی از آن در دست نیست. گروه های نمایشی وابسته به امور تربیتی خیلی زود جای خود را در میان مردم باز کرده و بازیگران توانمندی را معرفی کردند که چهره بسیاری از آنها هنوز برای شهروندان یادآور خاطرات آن دوران هاست.
در اوایل دهه 80 و بعد از تشکیل انجمن نمایش در کامیاران گروه های بیشتری به نمایش و اجرای تئاتر روی آوردند، گروه هنرهای نمایشی "توسکا" به سرپرستی "هیوا شاه ویسی" از جمله این گروه ها بود که در کنار فعالیت های انجمن نمایش این شهر شکل اولیه خود را یافته و با اجراهای داخل و خارج شهرستان توانست خود را به عنوان گروه نمایشی پیشرو مطرح نماید.
این گروه هم زمان با افول انجمن های هنری و فرهنگی وابسته به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در اواسط دهه 80 مدتی از هم پاشیدگی را تجربه کرد تا اینکه در سال 93 با عزم همکاران قدیمی دوباره به اوج فعالیت های نمایشی خود بازگشته است.
در میانه تمرین نمایش کمدی " زن امروزی" با حضور بیشتراعضای گروه درباره مسائل و مشکلات گروه توسکا و همچنین تئاتر امروز کامیاران میزگردی را تشکیل دادیم، حاصل این میزگرد به صورت پرسش و پاسخ در ادامه می آید:
در آوان تشکیل گروه هنرهای نمایشی توسکا چگونه خود را به جامعه هنری معرفی نمودید؟
هیوا شاه ویسی: گروه هنرهای نمایشی توسکا در برهه زمانی شکل گرفت که بیش از 18 گروه نمایشی در کامیاران فعالیت هنری داشتند؛ این وضعیت به گونه ایی بود که برای مطرح شدن باید ابتدا در جشنواره های داخل شهرستان شرکت می کردی تا به عنوان گروه نمایشی مطرح خود را معرفی نمایی؛ ما نیز با نمایش "امشب باید بارانی شود" گروه توسکا را به جامعه هنری معرف کردیم.
آیا در بازار پررونق تئاتر دهه 70 و وجود گروه هایی با بازیگران باتجربه وپیشکسوت توانستید به کارتان ادامه دهید؟
هیوا شاه ویسی: به راستی که گروه هایی فعالیت می کردند که شخصیت های مطرح نمایش کامیاران با کوله باری از تجربه در آنها فعالیت داشتند و این افراد از وزنه های سنگین هر گروه و هر اجرا ونمایشی بودند، زیرا باعث روی آوردن تماشاگران زیادی به سالن های نمایش می شدند؛ گروه توسکا نیز متشکل ازافراد جوان و پیشکسوت بود و با اجراهای مداوم و مورد پسند توانست خود را مطرح نماید.
اولین کار گروه را با چه نمایشی شروع کردید؟
سبحان فتحی: اجرای اول گروه "خواستگاری2000" نام داشت که کار طنز اجتماعی وانتقادی بود و به علت جو آن دوران که بیشتر نمایش های طنز مورد پسند بود ما نیز این کار را به عنوان شروع اجراهای گروه به روی صحنه بردیم، البته ما نیم نگاهی به مسائل اجتماعی درون جامعه داشتیم و بدین خاطر عواید حاصل از نمایش این کار در شهرهای کامیاران، بانه، جوانرود و روانسر را به "انجمن بیماران کلیوی کردستان" اهدا نمودیم.
گروه توسکا در کارهای عروسکی نیز فعالیت داشت و نمایش های عروسکی گروه مطرح بودند.
هیوا شاه ویسی: به علت اینکه چندین نفر از اعضای گروه با کار عروسکی آشنایی داشتند در این زمینه نیز فعالیت داشتیم، به خصوص جشنواره های نمایش عروسکی بسیاری در داخل و خارج استان برگزار می شد و گروه های هنری و نمایشی نیز تجارب فراوانی دراین زمینه داشتند. گروه توسکا نمایش عروسکی "دةنگی چاوانی نةشمیل" رابه زبان کوردی برای "جشنواره یونی ما مبارک" آماده داشت و ماه ها کار آماده سازی عروسک های نمایش و تمرینات فشرده را پشت سر گذاشتیم که متأسفانه به علل های مختلف نتوانستیم در جشنواره حاضر شویم.
پس از ماهها تمرین و صرف هزینه های مالی چراباید نمایشی آماده به جشنواره نرسد؟
حمیدرضا محمدی: یکی از علت ها طبعا این بوده که گروه های نمایشی فعال برای شرکت در جشنواره ها باید مجوز خود را از انجمن های نمایش وابسته به اداره ارشاد دریافت نمایند و در آن زمان نیز به علت مدیریت ضعیف و کج دار مسئولین وقت انجمن به زعم نارضایتی از فعالیت های گروه توسکا این مجوز صادر نشد و اولین کار عروسکی گروه ناکام ماند.
در اوج فعالیت های گروه توسکا نمایش های زیادی از شما بر روی صحنه رفت و هنوز این نمایش ها در ذهن دوستداران تئاتر زنده است.
سبحان فتحی: اعضای گروه توسکا صرفا در وادی نمایش کار می کردند و به حاشیه ها توجه نداشتند، قصد اعضا این بود که در اشاعه هنرهای نمایشی فعالیت داشته باشد و بدین ترتیب نمایش هایی چون "آخرین زمان" و "رؤیای بیداری" را کار کردیم که بعد ازگذشت چندین سال ازاجرای آنها، هنوزاز آن یاد می شود.
با این وجود چرا فتیله روشنایی گروه توسکا در اوج فعالیت هایش خاموش شد؟
هیوا شاه ویسی: وجود گروه های فراوان نمایشی گرچه به غنای تئاتر شهر یاری می رساند اما اتصال به انجمن نمایش و اصرار اداره فرهنگ وارشاد به این اتصال نامیمون باعث می شد که افراد و گروه ها از کار تئاتر و نمایش زده شوند زیرا آزادی عمل به هیچ وجه وجود نداشت.
سبحان فتحی: برای اجرای هر کار نمایشی باید مجوزی دریافت می شد و هفت خوانی نیز برای دریافت مجوز در نظر گرفته شده بود که باید عطای کار را به لقایش می بخشیدی؛ همچنین عدم دریافت کمک های مالی که صرفا به گروه های خاص و نزدیک به انجمن نمایش اختصاص می یافت خود از موارد از هم پاشیدگی گروه ها بود. این جریان ها باعث شد که بعد از کار و اجرای نمایش "جنگ جنگه" که در حیطه دفاع مقدس کار شده بود عملا پایه های تشکیل دهنده گروه توسکا به لرزه درآید و دوران افول آن شروع شود.
حال بعد از چند سال دوباره گروه توسکا از افول خارج شده و فعالیت خود را در دوره جدید آغاز کرده است.
هیوا شاه ویسی: دقیقا این گونه است، زندگی چهره های گوناگونی به ما آدمیان نشان می دهد؛ چهره هایی از کامیابی ها وناکامی ها همیشه متصور است وهنرمند گرچه ممکن است از هنرش دوری گزیند اما در برهه هایی از این زندگی به منشاء وجودی خود باز می گردد. توسکا نیز منشاء ماست.
نظر دیگر دوستان در این رابطه چیست؟
فاطمه عطایی: آینده هنری اگر نامعلوم باشد ممکن است هنرمند به ورطه ناامیدی پرتاب گردد و هنر نزد وی در این ورطه به پشیزی نیارزد، اما هنرمند ققنوس وار برمی خیزد و از خاکستر خود دوباره جان گرفته و بیرون می جهد، نرخ طلا می یابد و دوباره اوج می گیرد. بدین خاطر است که هنر همیشه مانی و ماندگار است.گروه توسکا نیز با تصمیم ققنوس وار همکاران دوباره شکل گرفت و راه خود را برای بودن پیدا نمود.
این فعالیت دوباره را چگونه آغاز نمودید، آیا آغاز تئاتر را با آماده کردن تئاتر به سرانجام رساندید؟
سبحان فتحی: همان گونه که همکاران گفتند در سال 93 دوره جدید کار گروهی در گروه هنرهای نماشی توسکا را آغاز کردیم و قطعا ابتدا برای کار چند نمایش را آماده تمرین داشتیم و در مورد اجرای آنها با هم دیگر یه تبادل نظر پرداختیم.
هیوا شاه ویسی: برای کار ابتدایی نمایش عروسکی "شازده وگل" را تمرین نمودیم و از همان ابتدا در چند جشنواره شرکت داشتیم، این نمایش عروسکی هنوز هم بر روی صحنه می رود و قصد داریم چند اجرای دیگر از این نمایش را برای دوستداران نمایش های عروسکی به روی صحنه ببریم.
آخرین کار نمایشی که اکنون تمرین می کنید چه نام دارد و داستان آن در چه ژانری نوشته شده است؟
حمیدرضا محمدی: علاوه بر تمرین نمایش کمدی و موزیکال "زن امروزی"در حال تمرین نمایش "چنددقیقه زندگی.." هستیم و می خواهیم این نمایش را برای عموم اجرا نماییم، ژانر آن اجتماعی است و درون مایه هایی از طنز را نیز با خود به همراه دارد.
سخن آخر:
هیوا شاه ویسی: امیدواریم به روزهای اوج کار نمایش و روشنایی صحنه های تئاتر در این شهر بازگردیم.
فاطمه عطایی: نگاه ها باید به وادی هنر تغییر یابد و آنچه که ملزومات هنر و هنرمند بودن است بی شائبه در اختیارشان قرار گیرد.
سبحان فتحی: سروسامان دادن به وضعیت انجمن نمایش کامیاران آرزوی دیرینه ماست که امیدواریم به زودی شاهد این سامان یافتن باشیم.
حمیدرضا محمدی: کار تئاتر در این شهر به مانند دیگر شهرها کاری سخت و طاقت فرساست، باید در مقابل مشکلات ایستاد و نمایش زندگی را کارگردانی کرد.
تستهایی از این دست نکات کلی راجع به اشخاص مختلف را مطرح میکنند که این مورد نیز به نوبه خود جالب است. اگر پس از مشاهده تصویر زیر موفق نشدید که دقیقا مدل ناخن خودتان را پیدا کنید، کافی است نزدیکترین ساختار بین هشت مدل داده شده را انتخاب و مطلب مربوط به آن را بخوانید.
قبل از هر چیز باید گفت که به اندازه تعداد افراد روی کره زمین، شخصیت متفاوت وجود دارد. بنابراین سعی شده تا همه شخصیتها در این هشت مورد دستهبندی شود.
1. ناخنهای بلند و مستطیلی
اگر این مدل ناخن را دارید پس خیلی خوششانس هستید. افرادی که ناخنهای بلند و مستطیلی دارند، کاملا اجتماعی بوده و میتواند با دیگران روابط خوبی را برقرار کنند. به این موارد تیزهوشی را نیز اضافه کنید.
شما از بودن در کنار دیگران لذت برده و میتوانید خواستههای دیگران را نیز پیشبینی کنید. علاوه بر این، شما همیشه تلاش میکنید که مسائل را از ابعاد گوناگون بررسی کنید. به عبارت بهتر، اگر مشکلی پیش بیاید، شما تمام جنبههای آن در ابتدا بررسی کرده و راهحل ایدهآل را برای آن انتخاب میکنید. اگر هم بحث سفر پیش بیاید، شما همیشه همه موارد را از قبل برنامهریزی میکنید.
2. ناخنهای پهن و عریض
از نظر شخصیتی کاملا منطقی هستید و همه چیز را ارزیابی میکنید. نسنجیده حرفی نمیزند و راهنماییهای شما برای دیگران ارزشمند است، به همین دلیل دیگران با دقت به حرفهای شما گوشی میدهند. شما همچنین قادرید به راحتی شخصیت دیگران را درک کنید و در خیلی از موارد به غریزهتان اعتماد میکنید.
ساختن چیزهای جدید از مهمترین ویژگیهای شما است. شما برای مشاهده آثار خیلی از کارها منتظر میمانید. در ضمن نباید میزان علاقه شما به آرامش و مفید بودن را نادیده گرفت. شما همیشه عاقلانهترین راهحل را برای مسائل پیچیده در نظر میگیرید.
3. ناخنهای کوتاه و گرد
احتمال آتشیمزاج بودن شما خیلی زیاد است، اما فراموش نکنید که ابتکار و خلاقیت در وجود شما موج میزند و استعدادهایی دارید که هنوز خودتان نمیدانید!
شما از زندگی خود کاملا راضی هستید و به همین دلیل دیگران از همنشینی با شما خرسند هستند. نظر شما نسبت به دوستانتان به سادگی تغییر نمیکند و هر کاری از دستتان بربیاید برای عزیزانتان انجام میدهید. بیش از هر چیز باید گفت شما ماجراجو هستید و برای رسیدن به خواستههایتان نهایت تلاش خود را به کار میگیرید. برخی این خصوصیت شما را با لجبازی اشتباه میگیرند، اما این مسئله چیزی از میزان مصمم بودن شما نمیکاهد.
4. ناخنهای کوتاه و جویده شده
شما از بس که ناخنهای خود را میجوید، اندازههای آنها نامتناسب شده است. البته نگران نباشید! این مسئله نشان میدهد که شما آدمی بسیار حساس و باهوش هستید.
شما همواره در تلاشید که روابط خود با دوستان قدیمیتان را مستحکم کنید و از ایجاد روابط دوستی جدید هم هرگز جا نمیمانید. دائم یک چیز را زیر لب زمزمه میکنید: "از آن مترس که های و هوی دارد، از آن بترس که سر به تو دارد." از نظر ظاهری نیز شما کاملا آرام به نظر میرسید، اما همیشه طغیانی از احساسات در وجود شما است. دوستانتان نیز شما را فردی راستگو میدانند. شما ترجیح میدهد که همیشه حقیقت را بگویید، حتی اگر تلخ باشد.
5. ناخنهای بزرگ و مستطیلی شکل
شما فردی بسیار ارزشمند بوده و میتوانید دیگران را به خوبی مدیریت کنید، زیرا کاملا مسئولیتپذیر هستید. اطرافیان در مورد چیزهای مهم به شما اعتماد میکنند، زیرا اگر کاری به شما محول شود به بهترین شکل آن را انجام میدهید. شما با پشتکار زمان خود را صرف کاری میکنید، چرا که کارهای بزرگ اصلا از شما دور نیست.
6. ناخنهای مثلثی
ترس و استرس توان غلبه کردن بر شما را ندارد، زیرا شما همیشه مصمم هستید که خواستههای اطرافیان را برآورده کنید. اگر کاری به شما محول شود، با انرژی تمام وقت خود را صرف آن میکنید. از نظر شغلی هم شما کاملا سختکوش و آیندهنگر هستید و نتیجه آن را همیشه در زندگی دیدهاید.
7 , 8. ناخنهای بیضی و/یا بلند
بیضی بودن ناخنهایتان نشان از خلاقیت شما دارد. البته شانس هم همیشه با شما یار است. از جمله ویژگیهای شما این است که همواره زیبایی را ستایش میکنید. دومین ویژگی شما آرام بودنتان است. برخی فکر میکنید که شما بیش از حد کار میکنید، اما آنها نمیدانند که از کارتان لذت میبرید.
شخصیت شما به نحوی است که از اتفاقات معمولی پرهیز میکنید و همیشه به دنبال راهحلهایی خاص و خلاقانه هستید. شعارتان نیز است که کار و تفریح و زندگی را نباید با هم ترکیب کرد. خستگی در زندگی شما اصلا معنایی ندارد، چرا که میدانید چگونه خوشحال باشید.
امروزه در شبکه های اجتماعی آگهی های عجیب و زیادی دیده میشود که این مدل دغدغه بسیاری از مدیران در جهت استخدام بوده و نشان دهنده این است که استفاده بیش از حد از تلفن همراه و شبکه های اجتماعی موجب درد سر های زیادی شده است که حتی باعث از دست دادن شغل افراد می شود. از طرفی مدیران را وادار به جذب افراد جویای کاری که به دور از فضای مجازی هستند می کند؛آگهی زیر نمونه ای از آنهاست.
ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله جلو آمد و گفت: واکس میخواهی؟
کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: «بله.»
به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد. به دقت گردگیری کرد، قوطی واکسش را با دقت باز کرد، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را به واکس آغشتن. آنقدر دقت داشت که گویی روی بوم رنگ روغن میمالد. وقتی کفشها را حسابی واکسی کرد، با برس مویی شروع کرد به پرداخت کردن واکس. کفشها برق افتاد. در آخر هم با یک پارچه، حسابی کفش را صیقلی کرد.
گفت: «مطمئن باش که نه جورابت و نه شلوارت واکسی نمیشود.»
در مدتی که کار میکرد با خودم فکر میکردم که این بچه با این سن، در این ساعت صبح چقدر تلاش میکند! کارش که تمام شد، کفشها را بند کرد و جلوی پای من گذاشت. کفشها را پوشیدم و بندها را بستم. او هم وسایلش را جمع کرد و مؤدب ایستاد. گفتم: «چقدر تقدیم کنم؟»
گفت: «امروز تو اولین مشتری من هستی، هر چه بدهی، خدا برکت.»
گفتم: «بگو چقدر؟»
گفت: «تا حالا هیچ وقت به مشتری اول قیمت نگفتم.»
گفتم: «هر چه بدهم قبول است؟»
گفت: «خدا بده برکت.»
با خودم فکر کردم که او را امتحان کنم. از جیبم یک پانصد تومانی درآوردم و به او دادم. شک نداشتم که با دیدن پانصد تومانی اعتراض خواهد کرد و من با این حرکت هوشمندانه به او درسی خواهم داد که دیگر نگوید هر چه دادی قبول. در کمال تعجب پول را گرفت و به پیشانیاش زد و توی جیبش گذاشت، تشکر کرد و کیفش را برداشت که برود. سریع اسکناسی ده هزار تومانی از جیب درآوردم که به او بدهم. گردن افراشتهاش را به سمت بالا برگرداند و نگاهی به من انداخت و گفت: «من گفتم هر چه دادی قبول.»
گفتم: «بله میدانم، میخواستم امتحانت کنم!»
نگاهی بزرگوارانه به من انداخت، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم.
گفت: «تو؟ تو میخواهی مرا امتحان کنی؟»
واژه «تو» را چنان محکم بکار برد که از درون خرد شدم. رویش را برگرداند و رفت. هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد. بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد اما با اکراه. وقتی که میرفت از پشت سر شبیه مردی بود با قامتی افراشته، دستانی ورزیده، شانههایی فراخ، گامهایی استوار و ارادهای مستحکم. مردی که معنای سخاوت و بزرگواری را در عمل به من میآموخت. جلوی دوستانم خجالت کشیده بودم، جلوی آن مرد کوچک، جلوی خودم، جلوی خدا.
یک روز کارمند پستی که به نامههایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی میکرد متوجه نامهای شد که روی پاکت آن در بخش گیرنده نوشته شده بود: «خدا»
با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. در نامه این طور نوشته شده بود: «خدای عزیزم، بیوه زنی هشتاد و سه ساله هستم که زندگیام با حقوق ناچیز بازنشستگی میگذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج میکردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کردهام، اما بدون آن پول چیزی نمیتوانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان، تنها امید من هستی، به من کمک کن...»
کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان نود و شش دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند. همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت، تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که دوباره در بخش گیرنده نوشته شده بود: «خدا»
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود: «خدای عزیزم، چگونه میتوانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی. البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشتهاند!»
استاد هنرمند، هال تیلور، عاشق کتاب خواندن برای بچه هایش است. اما وثتی دخترش، رز متولد شد با یک مشکل مواجه شد، او نمی توانست روی صندلی راک خود بنشیند و همزمان سه فرزندش را در آغوشش جا دهد. و شانسی که داشت این بود که اتفاقا او یکی از بهترین صنعتگران تولید صندلی راک است، بنابراین یک صندلی زیبا را طراحی کرد که بتواند همزمان با سه فرزندش از آن استفاده کند و برای انها داستان بخواند. اثر زیبای تیلور را در لاپلاس مشاهده می کنید.
ایسنا: نسل آینده ساعت هوشمند اپل iWatch از پنلهای خورشیدی تعبیه شده زیر صفحه نمایش یا انرژی جنبشی ذخیره شده برای شارژ باتری استفاده میکند.
یکی از اصلیترین نقصهای فناوریهای پوشیدنی مانند ساعت هوشمند یا دستبندهای نظارت بر علائم حیاتی بدن، نیاز به شارژ مداوم باتری آنها است.
نسل نخست ساعت هوشمند iWatch اپل که در سه ماهه دوم 2014 به بازار عرضه خواهد شد، از فناوریهای موجود برای شارژ بیسیم باتری استفاده میکند؛ اما محققان این شرکت بدنبال توسعه روشهای جدیدی برای شارژ خودکار باتری و عرضه نسل پیشرفتهتری از این ساعت هوشمند هستند.
طرح ثبت اختراع شده توسط شرکت اپل در سال 2011 برای ساعت هوشمند شامل صفحه نمایش خمیده و انعطافپذیر، افزایش عمر باتری با آرایهای از پنلهای خورشیدی یا منبع ذخیرهسازی انرژی جنبشی برای شارژ باتری است.
نصب پنل خورشیدی زیر صفحه نمایش و استفاده از انرژی خورشید برای شارژ باتری از جمله طرحهایی است که در حال حاضر توسط شرکت کاسیو مورد استفاده قرار میگیرد.در ساعت G-Shock کاسیو، پنلهای خورشیدی کوچکی زیر صفحه نمایش تعبیه شدهاند که از انرژی خورشید برای شارژ باتری استفاده میکنند.
با توجه به صفحه نمایش خمیده و انعطافپذیر ساعت هوشمند iWatch، امکان نصب پنلهای خورشیدی ظریف زیر صفحه نمایش وجود دارند و برای تبدیل انرژی جنبشی نیز باید دستگاهی دور مچ دست یا پا بسته شود تا بتواند انرژی جنبشی را ذخیره و برای شارژ بی سیم باتری مورد استفاده قرار دهد.
ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را
ای منای معرفت دل هایتان
روی جانان شمع محفل هایتان
در هوالهو خویش را فانی کنید
عید قربان است قربانی کنید
عید قربان است ای یاران گل افشانی کنید
در منای دل وقوف از حج روحانی کنید
تا نیفتاده است جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید
عید قربان است یـا عیـد عنایـات خداست
عید عشق و عیـد ایثار و مناجات و دعاست
ذات حق با میهمـانانش گرفتـه جشن عیـد
مرکـز ایـن جشـن نورانـی بیابـان منـاست
ندا آمد که، ابراهیم، بشتاب
رسیده فرصت تعبیر آن خواب
به شوق جذبه عشق خداوند
برآ، از آب و رنگ مهر فرزند
عید قربان آمد ای جانم به قربان تو باد
جان من ای همدم من برخی جان تو باد
عید قربان است و بهتر نیست زین عیدی مرا
در چنین عیدی دل و جانم به قربان تو باد
دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین
چشمههای نور و شور آن بیابان را ببین
گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر ببر
پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین
عید قربان آمده ای دوستان شادی کنید
یادی از پیغمبر توحید و آزادی کنید
او که در راه خدا از مال و فرزندش گذشت
با تبر بت های جهل و خودپرستی را شکست
بنده ی پاک خدا و پیرو الله شد
نامش ابراهیم بود اما خلیل الله شد
عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم
همچو اسماعیل به فرمان خدا رامت شوم
حاجیان اندر دیار کعبه گشتند مهمان
میزبان من بیا تا من که مهمانت شوم
شوق دیدار قرار از دل ِ بیمار زدست
هی به تن ، حال ِ دل ِ زار نبینی چه نشست
گفتمش خیز به پا موسم ِ حج ، چون دگران
خانه را سیر تماشا ، دلِ معشوقه پرست
می برند حاجیان برای خدا چارپایی به رسم قربانی
یاد آن ساعتی که ابراهیم ز پسر میگذشت عرفانی
تو ز احساس یک پدر ای دوست در چنین لحظه ای چه میدانی
عشق آنجا چقدر جدّی بود و خدا بود و یار و مهمانی
بوی عید آید همی از موی مشک افشان تو
کام دل خواهم به جان از لعل چون مرجان تو
در شبان تیره بینم تا سحر چون صبح عید
بزم دل گردیده روشن از رخ رخشان تو
مایکروسافت اخیرا دستگاهی تولید کرده که شکل ظاهری مشابه کینکت دارد. این دستگاه که OmniaTouch نام دارد و روی شونه کاربر نصب می شود، هر سطحی از میز گرفته تا پوست دست را به صفحه لمسی تبدیل می کند. در واقع این دستگاه با استفاده از نور، شکل گرافیکی صفحه لمسی را روی سطح مورد نظر شما نمایش می دهد و شما می توانید این نور را لمس کنید تا دستور خود را به دستگاه OmniaTouch ارسال کنید. در ادامه نحوه عملکرد OmniaTouch را بررسی می کنیم.
محصولات جدید مایکروسافت، همواره هیجان انگیز خلاقانه و مبتکرانه بوده و هستند. این بار نیز این کمپانی بر روی محصول جدیدی که ظاهری مشابه Kinect دارد، تمرکز کرده است. این محصول که OmniaTouch نام دارد قادر است حرکت دست و لمس قسمت های مختلف را درک کند.
زمانی که OmniaTouch قسمتی از سطح را با استفاده از نور پروژکتور، روشن می کند شما می توانید آن را لمس کنید و دستورات لازم را به این وسیله به دستگاه مورد نظر ارسال کنید. Omniatouch روی شانه کاربر نصب می شود و با استفاده از پروژکتو نور لازمه را بر روی هر سطحی منتقل می کند. این دستگاه قادر است تماس دست با سطح مورد نظر را تشخیص دهد.